تصور کنید دنیایی که در آن رویاهایتان با چند کلیک به تصویر کشیده میشوند؛ جایی که عکسهای سادهتان به انیمیشنهایی جادویی که انگار از دل یک افسانه بیرون آمدهاند، تبدیل میشوند. حالا این تصور را با نام استودیو گیبلی، غول انیمیشن ژاپنی که قلب میلیونها نفر را با داستانها و تصاویر دستسازش تسخیر کرده، گره بزنید.
آخرین ترند روز؛ تولید عکس با هوش مصنوعی و سبک استودیو گیبلی
در بهار سال ۲۰۲۵، وقتی OpenAI ابزار جدید تولید عکس خود را با نام GPT-4o رونمایی کرد، هیچکس انتظار نداشت که اینترنت به این سرعت سوار یک موج خلاقانه و بحثبرانگیز شود. این ابزار قدرتمند که به کاربران اجازه میداد تصاویر را با فیلترهای هنری متنوع بازسازی کنند، خیلی زود در قلب طرفداران انیمیشن جا باز کرد.
اما چیزی که واقعاً همه را به وجد آورد، توانایی شگفتانگیز آن در تبدیل عکسهای معمولی به تصاویری بود که انگار از دل دنیای رویاهای استودیو گیبلی بیرون آمدهاند. از سلفیهای ساده گرفته تا میمهای معروف اینترنتی، همهچیز در چند ثانیه به سبک دستساز و پراحساس انیمیشنهای ژاپنی تبدیل میشد. شبکههای اجتماعی پر شد از تصاویری که رنگهای پاستلی، پسزمینههای خیالی و حالوهوای نوستالژیک گیبلی را به نمایش میگذاشتند.
این موج آنقدر سریع فراگیر شد که حتی سام آلتمن (Sam Altman)، مدیرعامل OpenAI، خودش را در قالب یک شخصیت گیبلیوار در پروفایلش به تصویر کشید و با طنز نوشت که بعد از سالها تلاش برای ساخت هوش مصنوعی پیشرفته، حالا همه فقط به فکر “گیبلی کردن” خودشان هستند! اما این همه زیبایی و خلاقیت، خیلی زود سایهای از جنجال را هم با خودش آورد. چیزی که شروعش مثل یک بازی سرگرمکننده بود به سرعت تبدیل به موضوعی داغ و پرحاشیه شد که نگاهها را به سمت ارزش هنر، اخلاق فناوری و حتی فلسفه زندگی معطوف کرد.
استودیو گیبلی، نامی که برای میلیونها نفر در سراسر جهان مترادف با انیمیشنهای دستساز و داستانهایی پر از معنا و احساس است، حالا به شکلی غیرمنتظره در مرکز این طوفان دیجیتال قرار گرفته بود. این استودیو که توسط هایائو میازاکی (Hayao Miyazaki)، کارگردان افسانهای ژاپنی تأسیس شده، همیشه به خاطر تعهدش به خلق آثاری شناخته شده که هر فریمش با دست و قلب خلق میشود.
از “همسایه من توتورو (My Neighbor Totoro)” گرفته تا “پسر و مرغماهی (The Boy and the Heron)”، آثار گیبلی نهتنها به خاطر زیبایی بصریشان، بلکه بهخاطر پیامهای عمیق درباره طبیعت، انسانیت و زندگی مورد تحسین قرار گرفتهاند. حالا تصور کنید که همین سبک منحصربهفرد، که سالها با دقت و عشق خلق شده، به یک فیلتر ساده در دسترس همه تبدیل شود.
برای خیلیها، این یک رویای شیرین بود؛ فرصتی برای دیدن خودشان یا حتی حیوانات خانگیشان در دنیایی که انگار میازاکی آن را نقاشی کرده. اما برای عدهای دیگر، این اتفاق چیزی جز یک کابوس نبود. موجی که با شادی و خلاقیت شروع شده بود، خیلی زود به یک بحث جدی درباره حقوق هنرمندان، هویت خلاقیت و حتی آینده هنر در عصر هوش مصنوعی کشیده شد.

طوفان جنجال؛ تقابل گیبلی و هوش مصنوعی
هرچه تصاویر گیبلیوار بیشتری در اینترنت پخش میشد، صداهای مخالف هم بلندتر میشدند. طرفداران سرسخت استودیو گیبلی، که سالها شیفته جزئیات دستساز و روح عمیق آثار میازاکی بودند، احساس کردند که این روند چیزی از ارزش کار او کم میکند. میازاکی، که حالا در دهه نهم زندگیاش قرار دارد، سالها پیش موضعش را درباره هوش مصنوعی روشن کرده بود. در سال ۲۰۱۶، وقتی به او یک انیمیشن تولیدشده توسط هوش مصنوعی نشان دادند، با صراحت گفت: «حالم از آن بهم میخورد.»
او که همیشه به خلق آثارش با دست و با تکیه بر تخیل انسانی اعتقاد داشت، حالا شاهد بود که سبک خاصش، که هویت استودیو گیبلی را شکل داده، به ابزاری برای تولید انبوه تبدیل شده است. این فقط یک بحث احساسی نبود؛ سؤالهای حقوقی هم مطرح شدند. آیا OpenAI اجازه داشت از آثار گیبلی برای آموزش مدلش استفاده کند؟ آیا این کار نقض کپیرایت بود یا صرفاً تقلید از یک “سبک” که قانوناً قابل پیگیری نیست؟ جواب این سؤالها هنوز مشخص نیست، اما همین ابهام کافی بود تا آتش جنجال شعلهورتر شود.
در حالی که برخی کاربران از این ابزار برای خلق تصاویر بامزه و نوستالژیک استفاده میکردند، عدهای دیگر پا را فراتر گذاشتند. تصاویری از رویدادهای تاریخی تلخ مثل ۱۱ سپتامبر یا لحظات خشونتآمیز به سبک گیبلی بازسازی شدند که واکنشهای تندی را به دنبال داشت. این کار نهتنها به مذاق طرفداران خوش نیامد، بلکه حتی صدای منتقدان فناوری را هم درآورد که معتقد بودند هوش مصنوعی در حال تبدیل شدن به ابزاری برای بیارزش کردن هنر و تاریخ است.
از طرفی، مصرف بالای انرژی این فناوری هم زیر ذرهبین رفت. در حالی که فیلمهای گیبلی اغلب پیامهایی درباره احترام به طبیعت داشتند، تولید تصاویر با هوش مصنوعی به انرژی عظیمی نیاز داشت که با فلسفه میازاکی در تضاد بود. این تناقض برای خیلیها آزاردهنده بود؛ انگار که روح گیبلی در قالبی زندانی شده که خودش آن را رد میکرد. در این میان، OpenAI سعی کرد با محدود کردن تعداد تصاویر قابل تولید برای کاربران رایگان، کمی از فشار روی سرورهایش کم کند، اما این کار نتوانست جلوی بحثهای داغ را بگیرد. حتی حساب رسمی کاخ سفید هم وارد ماجرا شد و با انتشار تصویری گیبلیوار از یک صحنه جنجالی، موج جدیدی از انتقادها را به راه انداخت.
آیندهای مبهم؛ هنر در دستان ماشینها یا انسانها؟
حالا که گردوخاک این موج کمی فروکش کرده، سؤالی بزرگتر پیش روی ما مانده: تولید عکس با هوش مصنوعی قرار است چه نقشی در آینده هنر بازی کند؟ برای خیلیها، این ابزار یک زمین بازی خلاقانه است؛ راهی برای نزدیک شدن به دنیاهایی که تا پیش از این فقط در ذهن هنرمندان بزرگ وجود داشتند. تصور کنید که بتوانید خودتان را در یک انیمیشن گیبلی ببینید، یا عکسی از گربهتان را به یک شخصیت دوستداشتنی تبدیل کنید و آن را قاب بگیرید.
این حس جادویی و شخصی، چیزی است که این روند را اینقدر محبوب کرد. اما از طرف دیگر، این فناوری سایهای از تردید و نگرانی هم به همراه دارد. اگر هنر به چیزی تبدیل شود که یک ماشین در چند ثانیه تولید کند، آیا هنوز همان عمق و معنا را خواهد داشت؟ آیا خلاقیت انسانی، که میازاکی آن را “زندگی” مینامید، در برابر سرعت و دسترسیپذیری هوش مصنوعی کمرنگ میشود؟
شاید این موج گیبلی فقط یک مد زودگذر باشد، مثل فیلترهای اینستاگرامی که آمدند و رفتند. اما چیزی که از آن باقی میماند، بحثی است که حالا تازه شروع شده است. در دنیایی که فناوری هر روز بیشتر در زندگیمان نفوذ میکند، مرز بین خلاقیت انسانی و ماشینی کجاست؟ استودیو گیبلی، با تمام زیبایی و اصالتش، حالا به نمادی از این کشمکش تبدیل شده؛ جایی که عشق به هنر با قدرت هوش مصنوعی روبهرو شده و ما را وادار کرده درباره ارزش واقعی خلق کردن فکر کنیم.
شاید روزی میازاکی دوباره صدایش را بلند کند و نظرش را درباره این اتفاق بگوید، یا شاید سکوتش، خود حامل پیامی باشد. تا آن روز، این تصاویر گیبلیوار، مثل رویاهایی دیجیتال، در گوشه و کنار اینترنت پرسه میزنند و ما را بین تحسین و تأمل معلق نگه میدارند.
اگر شما هم میخواهید عکس خود را به گیبلی تبدیل کنید، میتوانید از دستیار هوش مصنوعی هوشان برای این کار استفاده کنید. اپلیکیشن را نصب کرده و از قسمت مدیا و ساخت عکس، گیبلی را انتخاب کنید !

منبع : Forbes